داستان بهلول دانا
وب سایت ربنا
مذهبی ، علمی ، داستانی دیدنی

 

می گویند روزی بهلول _عاقل دیوانه نما_نزد هارون الرشید رفت و بر تخت او بنشست .
 

غلامانِ خلیفه او را از تخت هارون پایین کشیدند و چنان کتک مفصلی به او زدند که از تن او خون جاری شد.

 

پس از چندی بهلول رو به هارون الرشید کرد و گفت:من یک لحظه بر تخت تو نشستم،ببین که عاقبتم چه شد؛ تو که عمری بر روی این تخت نشسته ای بند بندت را از هم جدا خواهند کرد.!!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 50
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 33911
تعداد مطالب : 230
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

طلا حرم پخش زنده حرم
1
سیاسی