1- بزرگ ترين نادانى ، نادانى انسان در كار نفس خودش است .

2- بزرگ ترين دانش ، خود شناسى است
.

3-برترين خرد، شناسايى آدمى به نفس خود است ؛ پس هر كه خود را شناخت باخرد است ، وآنكه خود را نشناخت گمراه است .

4- زيرك كسى است كه خود را شناخت و كارهايش را خالص گردانيد.

5- عارف كسى است كه نفس خود را شناخت و آن را آزاد كرد و از هر چه كه دورش مى كند پاك گردانيد.

6- معرفت نفس نافع ترين دو معرفت است (معرفت آفاق و معرفت انفس،
سنريهم آياتنا فى
الآفاق و فى انفسهم
.

7- در شگفتم از كسى كه گمشده خود را مى جويد و خودش را گم كرده و نمى جويد!

8- غايت معرفت اين است كه آدمى خود را بشناسد.

9- كسى كه از خود آگاهى ندارد، چگونه از ديگرى آگاهى مىيابد؟

10 آنكه خود را شناخت ، به نهايت هر آگاهى و دانش رسيد.

11- هر كه نفس خود راشناخت با آن مجاهده مى كند، و آنكه نشناخت آن را مهمل مى گذارد.

12- خود شناسى ،سودمندترين شناسايى هاست .

13- آن كس كه به خود شناسى دست يافت به رستگارى بزرگرسيده است . هر كس خود را شناخت پروردگارش را شناخت .

14- هر كس خود را شناخت پروردگارش را شناخت .

15- در شگفتم از كسى كه جاهل به خود است ، چگونه مى خواهد عارف به ربش شود.

منبع
نام كتاب : پندهاى حكيمانه علامه حسن زاده آملى