وب سایت ربنا
مذهبی ، علمی ، داستانی دیدنی

دانشمندان اروپایی به این نتیجه رسیده اند که

گرفتن ناخن در شب موجب کم شدن فسفور بدن می شود

یا گرفتن ناخن در حالت ایستاده موجب کم شدن بینایی می شود

ولی این مطلب را بیش از 1400 سال قبل حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم

فرموده اند که گرفتن ناخن در شب و در حالت ایستاده مکروه است




تاریخ: پنج شنبه 21 شهريور 1392برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

اي شمع حرمخانه قربانون اولوم عبّاس
جان لار سنه پروانه قربانون اولوم عباس
ايلده شب تاسوعا سسلر آدوي دنيا
معناده ديَر زهرا قربانون اولوم عباس



ادامه مطلب...
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 persian photos museums iran  162010341 تصاویر آثار ایرانی در موزه لوور | تاریخ ما Tarikhema.ir



ادامه مطلب...
تاریخ: پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 عکس هایی دیدنی با کیفیت بی نظیر HDR www.taknaz.ir



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

آشنایی با غارهای گوناگون در ایران ( تصویری)



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

عکس های زیبا و با شکوه از باران !

 
 
 
عکس های زیبا و با شکوه از باران ! www.taknaz.ir



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 عکس های کمیاب بی نظیر از ایران (8) www.taknaz.ir



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

http://www.taknaz.ir/ax1/572/1.jpg


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

http://www.taknaz.ir/ax1/566/11.jpg


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

تصاویر جالبی از خانواده هاشمی رفسنجانی

تصاویر جالبی از خانواده هاشمی رفسنجانی



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

 
 گروه ایران فارس www.iranfars.ir
 
 عمامه ی  حضرت رسول وعبا وعصای آنحضرت

لباس خونین منسوب به امام حسین(ع) در موزه مکه

 



ادامه مطلب...
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 دیدنی هایی از پیامبر در موزه توپ کاپی/ گزارش تصویری

 

altدیدنی هایی از پیامبر در موزه توپ کاپی؛ گزارش تصویری

«شالی که پیامبر هنگام جنگ به گردن می انداخت»




ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان


جلوه های درمانی قرآن کریم



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 15 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان


جلوه های درمانی قرآن کریم



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 15 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 آیا این نیز دلیلی بر احاطه ماسون بر عرب نیست ؟ 

آیا شیطان بر عقاید آنها ریاست میکند ؟
 

 
 
ادامه مطلب را حتمه بزنید

 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 10 مهر 1391برچسب:,
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان
ارسال توسط سید رضی حسینیان

  ین ویلای زیبا در رشت ساخته شده است و متعلق به یكی از سرمايه داراني است كه در تهران زندگی میكند. لازم به ذكر است كه سرو صدای این ویلا در 
محافل خبری خارجی هم از جمله VOA News و BBC News شنیده شده و تمامی عكسهای این ویلا را با ذكر جزئیات كامل و متراژ پوشش كامل خبری 
دادند و حتی آنرا با كاخ سفید مقایسه كردند 



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:كاخ ايراني بالاتر از كاخ سفيد + عكس,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

می گویند روزی بهلول _عاقل دیوانه نما_نزد هارون الرشید رفت و بر تخت او بنشست .
 

غلامانِ خلیفه او را از تخت هارون پایین کشیدند و چنان کتک مفصلی به او زدند که از تن او خون جاری شد.

 

پس از چندی بهلول رو به هارون الرشید کرد و گفت:من یک لحظه بر تخت تو نشستم،ببین که عاقبتم چه شد؛ تو که عمری بر روی این تخت نشسته ای بند بندت را از هم جدا خواهند کرد.!!!



تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

  کلنگ را بردار 

روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی کلنگت افتاد آنرا از زمین بردار.

قاضی بمسخره گفت : واقعاً اینکه میگویند بهلول دیوانه است، صحیح است. آخر قلم است نه کلنگ!

بهلول جواب داد:مردک، تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی.!! با احکامیکه به این قلم مینویسی خانه های مردم خراب می کنی.


حال تو بگو این قلم است یا کلنگ؟!!!



تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

روزی هارون الرشید مبلغی به بهلول داد که بین فقرا و نیازمندان قسمت کند. بهلول وجه را گرفت و لحظه ای بعد آنرا به خلیفه بازگرداند. هارون دلیل این امر را سئوال کرد...
بهلول گفت: هر چه فکر کردم از خلیفه محتاج تر و فقیرتر نیافتم. چرا که می بینم ماموران تو به ضرب تازیانه از مردم باج و خراج می گیرند و در خزانه ی تو می ریزند، از این جهت دیدم که نیاز تو از همه بیشتر است، لذا وجه را به خودت بازگرداندم.!!!




تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 

روزي بهلول بر هارون وارد شد. هارون گفت: اي بهلول مرا پندي ده. بهلول گفت: اگر در بياباني هيچ آبي نباشد تشنگي بر تو غلبه کند و مي خواهي به هلاکت برسي چه مي دهي تا تو را جرئه اي آب دهند که خود را سيراب کني؟ گفت: صد دينار طلا.


بهلول گفت اگر صاحب آن به پول رضايت ندهد چه مي دهي؟ گفت: نصف پادشاهي خود را مي دهم. بهلول گفت: پس از آنکه آشاميدي، اگر به مرض حيس اليوم مبتلا گردي و نتواني آن را رفع کني، باز چه مي دهي تا کسي آن مريضي را از بين ببرد؟


هارون گفت: نصف ديگر پادشاهي خود را مي دهم. بهلول گفت: پس مغرور به اين پادشاهي نباش که قيمت آن يک جرعه آب بيش نيست. آيا سزاوار نيست که با خلق خداي عزوجل نيکوئي کني؟! 




تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

  حکایت بهلول و آب انگور!

روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است،که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟

بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!!! 



تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

  بهلول و داروغه

داروغه بغداد در بين جمعي ادعا مي كرد تا به حال كسي نتوانسته است مرا گول بزند .
بهلول در ميان آن جمع بود ، به داروغه گفت :
گول زدن تو كار آساني است ، ولي به زحمتش نمي ارزد .
داروغه گفت :
چون از عهده بر نمي آئي ، اين حرف را ميزني .
بهلول گفت :
افسوس كه الساعه كار خيلي واجبي دارم ، والا همين الساعه تو را گول مي زدم .
داروغه گفت :
حاضري بروي و فوري كارت را انجام دهي و برگردي ؟
بهلول گفت :
بلي .
همين جا منتظر من باش ، فوري مي آيم .
بهلول رفت و ديگر بازنگشت .
داروغه پس از دو ساعت معطلي ، شروع كرد به فرياد كردن و گفت :
اولين دفعه است كه اين ديوانه مرا اين طور گول زد و و چندين ساعت بيجهت من را معطل كرد و از كار انداخت!!




تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان

 هارون و بهلول در حمام

روزي خليفه هارون الرشيد به اتفاق بهلول به حمام رفت .
خليفه از روي شوخي از بهلول سئوال كرد :
به نظر تو، من چند ارزش دارم ؟ 
بهلول جواب داد :
پنجاه دينار .
خليفه غضبناك شده و گفت :
ديوانه ، فقط لنگي كه بخود بسته ام پنجاه دينار ارزش دارد .
بهلول جواب داد :
من هم فقط لنگ را قيمت كردم ، وگرنه خليفه ارزشي ندارد !!




تاریخ: جمعه 6 مرداد 1391برچسب:داستان بهلول دانا,
ارسال توسط سید رضی حسینیان
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 339
بازدید کل : 22448
تعداد مطالب : 230
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

طلا حرم پخش زنده حرم
1
سیاسی